صفحه 418
مسئله 159- قطع رحم «يعنى بريدن از خويشان» يكى از گناهان كبيره در اسلام است
و قرآن شريف كراراً قاطع رحم را لعن فرموده است:
«اولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار» «براى آنان لعنت و بدى سراى
آخرت مىباشد.»
مسئله 160- معناى صلۀ رحم اين است كه بايد كارى نكند كه وابستگان و خويشان را
ناراحت كند و تا مىتواند به آنها خدمت كند، ولى رفت و آمد با آنها مخصوصاً اگر
موجب مزاحمت براى خود و آنها باشد لازم نيست.
مسئله 161- رحم يك معناى عرفى است كه عبارت است از خويشان نزديك نظير پدر و
مادر، جد و جده، اولاد و نوه، برادر و برادرزاده، خواهر و خواهرزاده، عمه و
عمهزاده، عمو و عموزاده، خاله و خالهزاده، دايى و دايىزاده، و امّا خويشان سببى
نظير زن و شوهر و داماد و پدر زن و مادر زن و پدر و مادر شوهر گرچه رحم واقعى
نيستند و احكام رحم را ندارند، ولى چون عرفاً آنان نيز رحم محسوب مىشوند، احكام
قطع رحم را شامل آنها نمودن بسيار بهجاست و از اين جهت به آنان خويشان سببى
مىگويند، چنانکه نظير خواهر و برادر را خويشان نسبى مىگويند.
مسئله 162- اقسامى كه براى عاق پدر و مادر گفته شد تماماً در قطع رحم نيز مىآيد،
بنابراين انفاق بر آنها اگر فقير باشند لازم است اگرچه آنان واجبالنّفقه نيستند،
ولى ترك انفاق در صورت قدرت و فقر آنان، قطع رحم محسوب مىشود، چنانکه تضييع حقّ
آنها و بردن آبروى آنان و تندى و پرخاشگرى با آنها قطع رحم است، علاوه بر اينكه
گناه حقّالنّاس و اهانت به
ديگران را نيز دارد.
مسئله 163- اگر خويشان اهل معصيت باشند، در صورتى كه صلۀرحم كمك در معصيت
آنها نشود، بايد قطع رحم نكند و در صورت امكان بايد آنها را امر به معروف و نهى از
منكر نمايد.
مسئله 164- اگر خويشان قطع رحم كنند، انسان نمىتواند قطع رحم كند، مگر اينكه
در صلۀ رحم مفسدهاى نظير ذلّت او باشد.
صفحه 419
مسئله 165- اگر كسى قطع رحم نموده است و بخواهد توبه كند، بايد علاوه بر توبه
و طلب بخشش از خداوند متعال، در صورت امكان رضايت كسى را كه با او قطع رحم نموده
است فراهم سازد و از شرائط توبۀ قطع رحم، صلۀ رحم است.